پسربلاو دختر طلا

آخرین افطاری سال 1391

1391/6/18 18:09
نویسنده : sahar
551 بازدید
اشتراک گذاری

امروز اومدم تا اخرین عکسها رو از افطاری ماه رمضون سال 1391 رو براتون بگذارم و از شیطونی های سارا خانوم بگم که همه تو رستوران خاله سوری مونده بودن که واقعا سارا دختری که این کارها رو میکنی یا پسر ؟تعجب

خانومی شما مدااااااااااااااااام از لبه تخت ها بالا میرفتی و خودت روپرت میکردی تو بغل بابا یا هر کس که از کنارت رد میشد و همه با چشمهای گرد به شما نگاه میکردن و حسابی میترسیدن که نکنه خدایی نکرده اتفاقی برای شما بی افته وبعد که میدیدن که خداروشکر سالم هستی و داری میخندی و دوباره میخوای تکرارش کنی میگفتن وایییییییییییی ماشالله چه نترسههههههخنده

راستی یه کلمه جدید هم یاد گرفتی میگی تدید(ترسیدم)

اونجا شما چون صدای سگها رو میشنیدی مدااااااام صداشون رو تقلید میکردی و یه دفعه خودت رو پرت میکردی تو بغل مامان که مثلا بگی ترسیدی .الهی مامان فدای این شیرین کاریهات بشه خانومی بغل

اینجا هم آوا و پونار کنار شما هستند البته پونار دخترخاله سوری و صاحب رستورانه هااااااااا خیلی باید هواشو داشته باشی خانومی به به هاشون خیلی خومشزه بود 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

امیرحسین 21
27 بهمن 91 23:20
خوشحال از اینکه با این وب آشنا شدم براتون آرزوی موفقیت می کنم