همسر نازنینم
آن گاه که با توام
چو گلی هستم که گلبرگ های زندگی را شکوفا میکند
آن گاه که با توام
چون امواج دریا هستم
که توفنده و سرکش بر ساحل میکوبند.
آن گاه که با توام
گویی که هر آنجه زیباییست مارا در برگرفته است .
اینها تنها ذره ای ناچیز از احساس والای با تو بودن است .
شاید واژه ی عشق را ساخته اند
تا احساسی چنین عمیقو هزار سو را بیان کند .
اما باز هم این واژه کافی نیست
با این همه چون هنوز بهترین است
بگذار بگویم و باز بگویم که عاشقتم عاشقتم عاشقتم
وقتی میگویم دوستت دارم
شاید تصور کنی که تنها چند واژه ساده را درکنار هم گذاشته ام
. جمله ای را بیان کرده ام
اما..............
این تنها یک جمله نیست !
دنیای لبریز از رویاهای سبز و سرخ !
همین جمله کوتاه !
آری همین چند واژه خود کتابیست سرشار از معنا !
بی تو زندگی من به سردی می گراید و چشمانم بی فروغ می گردد!
دوستت دارم یعنی قلب من منزلگاه توست
و وجودم سرزمینی که تخت پادشاهی را تنها لایق تو می دانم .
دوستت دارم
دوستت دارم یعنی بدون تو زندگی برایم بی معناست