گل پسرم و یه محیط جدید

سلام سلام امروز اومدم با یه خبر خیلییییییییییییییی خوب و بزرگ امرووووووووووز

امیرسهییییییییییییییییییییییییییل 

جوجوی مامــــــــــــــــــــــــــــــــــــان 

کلاس اولی شد هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا 

عزیزم مبارکه گل پسرم بزرگ شدی قربونت برم 

خدایـــــــــــــــا شکرت 

خدایــــــــــــــــا اصلا باورم نمیشه 

انگار همین دیروز بود که من خودم کلاس اولی شده بودم و با کلی ذوق صبح زود اول مهر سال70 رو با مامان راضی به مدرسه امیر اسلامی منطقه 14 فتم چه روز خوبی بود  وو چقدر ذوق داشتم هنوز برنامه هاشون رو کامل یادمه یه ادمی بود که لباس یه خرگوش تنش کرده بود و مجری برنامه بود و بعد هم مسابقه گذاشتن با 5 تا صندلی و 6 تا بچه کلاس اولی که کی زودتر میشینه و بعد هم مسابقه ماست خوری.

وحالا یعنی روز 29 شهریور این من بودم که به همراه بابا حمید و سارا تو رو برای رفتن به مدرسه احمد معینی همراهی میکردیم و چقدر بابا حمید و من ذوق داشتیم صبح ساعت 9 از خونه با رد شدنت از زیر قران و فیلمی که بابا ازت میگرفت راهی مدسه کردیمت تا همیشه زیر پناه قران باشی و همیشه موفق.

و بگم از حال و هوای شما که خیلی هول بودی که زودتر به مدرسه بری و ببینی مدرسه چی شکلیه و همش از این ور به اون ور میپریدی این جوری

 و من و بابا حمید سعی در آروم کردن شما دوتا جوجو میکردیم و ولیییییییییییی فقط برای چند لحظه بود و دوباره شما شروع میکردی.تو مدرسه هم که وارد شدی به شما یه شاخه گل و کارتی که به شکل گلابی بود و اسم شا روش نوشته شده بود رو بهتون میدادن و شما وارد صفی شدی که مثل شما کارت گلابی شدن و من و بابا حمید و سارا هم کنار حیاط به شما نگاه میکردیم و ذوق میکردیم وبعد هم که به سالن همایش رفتید وماهم با شما اومدیم و براتون برنامه اجرا کردن و بعد هم شما رو سرکلاس هاتون بردن و نیم ساعتی با معلمهاتون تنها بودین و بعد هم که برگشتیم خونه و شما به شیطونی های گذشته ادامه دادین.